twitter
    برای اینکه بدونید ، چیکار میکنم ، دنبالم کنید

هزاران سم به جاي بوس


و اينك! اين انسان است كه در خاك تفتيده كربلا به ستم ستوران لگد مال مي شود؛ و حق در بيابان به دست بابليان پايمال مي گردد. اين ثارالله است كه در ميان العطش به دم تيغ خورشيد مي رود. و ابليس


سرشار از تكبر، بندگان خدا را به سوي دوزخ رهنمون مي گردد. شگفت كه امروز دوزخيان ، خاك غريب كربلا را در ميان آب فرات به آتش مي كشند. و خدا بر اين همه غربت و جهالت انسان تاسف مي خورد.حوا از برهنگي انسان شرم مي كند و برگ انجير مي طلبد تا عورت انسان را بپوشاند و اين بشر جاهل شرم را به دست باد مي سپارد.


امروز نوردر خانه عقرب گرفتار شده و به اسارت مي رود. خورشيد بر نيزه به كوفه مي رود و مولا در نخلستان هاي كوفه در به در به دنبال ييتمان خدا مي گردد.


امروز سايه در پي خورشيد مي دود و قرآن ناطق بر سر نيزه در ميان آسمان حركت مي كند .


امروز بوزينه بر سر منبر مي پرد.و سفياني دين را به سخريه مي گيرد و نينوا بر سوگ سياووش مي گيريد و سيه پوش مي شود.


و اينك اين انسان، خميده و سوخته و بريده و شكسته و نالان و پريشان ....


و اينك اين شيطان ، شادان ، رقصان ، خندان ...


و اينك عاشورا، كربلا و نينوا


و اينك عزاي آدم و خاتم ؛ و اشك و سوز و آه


و اينك اين خدا و اين انسان


امروز اين عالم خاكي گرفتار ، غنماك و اندوهناك، سيه پوش و عزادار به خود مي پيچيد و گردش ايام را به سخريه مي گيرد.


و اينك اين من و گلوي بكشفته از بغض و چشم سرشار از خشمم. وآسمان خونين و باراني.


شگفت روزي است روز عاشورا. آغاز شوم يك وحشت آغاز همه پستي و دنائت ها.


و اينك اين منم گريان و اندوهبار


در سايه از وحشت و ترس


در ميان كركسان خاك


و اينك اين انسان


به دشت كربلا افتاده بر خون


و اينك اين مسيح با زهم مصلوب


اما به دست مسلم ناپاك كشته و مغلوب


و اينك اين من و اشك و هزاران كاسه آب و هزاران آه تركيده در گلوگاه آسمان ابري


و اينك اين حسين افتاده بر خاك و هزاران سم بر تن او


و اينك اين مسلماني ما و هزاران عيب


و اينك اين همه غربت به حق اولي القربي و


هزاران سم به جاي بوس